اربعین حسینی
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند . . . . . این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند
شاعر شدم که شعر بگویم برایشان . . . . . .این خانواده محتشمش فرق می کند
این جا گدا همیشه طلبکار می شود . . . . . . اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
مرده زنده می شود از ذکر یا حسین . . . . . . عیسای اهل بیت دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش . . . . . معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه جنس عزا و جنس ماتمش . . . . . . بلکه سیاهی علمش فرق می کند
من از «حسین منّی» پیغمبر خدا . . . . . . فهمیدم حسین همه اش فرق می کند
نازم آن کشته که از خون گلو . . . . . . تاج سازد و نهد بر سر خویش
نازم آن مرد بزرگی که ز روی شفقت . . . . . . آتشی داده به ما و شده خاکسترِ خویش
نازم او را که همه از کرمش بهره برند . . . . . . . قاتلش نیز ستانده زِ وی انگشترِ خویش
نازم آن کس که کند حکم به رفتارش عشق . . . . . . بر سر نیزه نهاده است همی منبرِ خویش
نازم آن مرد که جای همه ی “دین بازان" . . . . . کرده “جان بازی” و سر باخته با پیکرِ خویش
پوریا ناز کند بر همه عالم اکنون . . . . . که گزیده است حسین بن علی سرورِ خویش